چند وقت پیش رفتیم منزل یکی از همکارام برای عیادت
تا امدم بشینم دیدم کل مبلا پر شدن
خدایش من مبل اون شکلی ندیده بودم دیدم چندتا صندلی میزبان داره
منم رو یکیش نشستم که همسر همکارم امد پذیرای کنه منو دید خندید و
بعقیه ی صندلیا رو کشید بیرون(منه مشنگ رو میز عسلی نشسته بودم) و روش میوه و شربت گذاشت
از اون روز به بعد اتاق هر کدوم از همکارام میرم بهم میز رو نشون میدن و میگن بشین :|
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.